وقتایی که بقیه راجع به اینکه دنبال نشونه بودیم و بعد نیت قرآن باز کردیم و خدا جوابمون داد میشنیدم یا میخوندم، همش واسم سوال بود چجوری میشه؟ پس چرا واسه من نمیشه؟ چرا جواب سوالام نمیگیرم؟ چرا نشونهای نیست. تا مرداد ماه شد. سحر بیدار شدم و مامانم بهم یچیزی گفت. یجورایی خورد تو ذوقم و ناامید شدم. نمیدونم همون موقع بود یا فرداش، دقیق یادم نیست. بعد نیت قرآن باز کردم و دنبال نشونه بودم و سوره حجر اومد. این آیاتشو که خوندم:
کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی (۱۵۳) بازدید : 210
دوشنبه 25 آبان 1399 زمان : 12:41